تماس با ما
keshvargraphy@gmail.com

 پادکست فارسی​​​​​​​ کشورگرافی

با گوش سفر کنید

در بندر آمستردام ؛ شاهکار ژاک برل

 

پادکست فارسی کشورگرافی و شاهکار ژاک برل، روایتی تلخ، کثیف و سیاه اما سراسر درد و عشق از آمستردام و ملوانانی که در این بندر پهلو گرفته‌اند...

در بندر آمستردام

ملوانانی هستند که می سرایند، رویاهایی را که کابوسشان است ، در پهنه ی آمستردام.

در بندر آمستردام

ملوانانی هستند که می خوابند ، همچون پرچم همچون بیرق ، در کناره های دلتنگ .

در بندر آمستردام

ملوانانی هستند که می میرند، لبریز از آبجو ، لبریز از غم ، در نخستین پرتوهای روز.

اما در بندر آمستردام

ملوانانی هم به دنیا می آیند ، در گرمای زمخت رخوت اقیانوس.

در بندر آمستردام

ملوانانی هستند که می بلعند ، ماهی های آبدار را بر سفره های زیادی سپید.

و با نیش های نمایان ، سکه می سایند زیر دندان ، هلال می کنند ماه را ، به دندان می کشند طناب های دکل را .

و بوی تند ماهی همه جا را پر کرده ، حتی تا دل سیب زمینی هایی سرخ کرده،

که دستان درشتشان ، باز هم بیشتر می طلبد.

سپس بر می خیزند خنده کنان ، طوفان به پا می کنند ، می بندند چاک تنبانشان را و آروغ زنان بیرون می روند .

در بندر آمستردام

ملوانانی هستند که می رقصند ، و می مالند شکمشان را به شکم زنان

و می چرخند و می رقصند ،

همچون فوران ستارگان .

با صدای ترشیده ی آکاردئونی دریده

می پیچانند خرخره شان را، که بهتر بشنوند صدای خنده شان را

تا اینکه ناگهان آکاردئون خفه می شود

و آنگاه با اشاره ای محکم

و آنگاه با نگاهی مغرور

بر می گردانند سر جایش نرینگی شان را.

در بندر آمستردام

ملوانانی هستند که می نوشند و می نوشند و باز می نوشند و آنوقت باز هم می نوشند .

می نوشند به سلامتی روسپیان آمستردام ،

روسپیان هامبورک یا هر کجای دیگر.

یعنی می نوشند به زنان ،

که به آنها می بخشند پیکر زیبایشان را ،

که به آنها می بخشند بکارتشان را

در ازای یک سکه طلا.

و خوب که نوشیدند ، دماغشان را فرو می کنند در آسمان

فین می کنند در ستارگان ،

و وقتی من می گریم آن ها می شاشند ،

بر زنان بی وفا

در بندر آمستردام

در بندر آمستردام.